سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بهارنارنج

بسم رب الحسین(علیه السلام)

 

...آخر صف ایستاده ای و محو حرکات دست شاطری.که صدایی آشنا هواست را پرت نه،جمع میکند.

چشم میگردانی که ببینی صدا از کجاست.پچ پچ ها خاموش شده .انگار صدا برای همه آشنا بوده.

اندکی سکوت ...ودوباره همان نغمه ی آشنا.نگاه ها به سمت شاطر بر میگردد. زیر لب زمزمه

میکند .گوش تیزمیکنی که بشنوی.صدا مفهوم میشود وتو نمیدانی چرا بغض میکنی.

مظلوم حسین جانم، مظلوم حسین جان...

نان به دست از نانوایی برمیگردی وفکر میکنی .صدای پیرمردنان خشکی به گوش میرسد

انگار میان هر صدا زدنش مکثی هست .زیر لب چیزی میگوید.با خود فکر

 میکنی شاید چیزی میخواهد،کمکی، درخواستی...قدم آرام میکنی که به

تو برسد.صدای آرامش را میشنوی و این بار میدانی چرا بغض میکنی

ای با وفا اباالفضل،ای با وفا اباالفضل...

وتو نمیدانی به این قبیله ی عاشق چه بگویی...

باز این چه شورش است که در خلق عالم است

باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است...

                                                         اللهم وفقنا لما تحب و ترضی

 


نوشته شده در تاریخ شنبه 88/9/28 توسط بهارنارنج | نظر

بسم رب الحسین(علیه السلام)

 

      به ماه دربند !حاج احمد متوسلیان و یارانش

ده هزار روز اسارت....ده هزار روز از آن روز میگذرد.از آن روز که در لبنان...

دیشب آقای طائب میگفت با شناختی که من از حاجی دارم مگر اینکه حاجی را زخمی کنند که اسیر شود وگرنه حاجی که من میشناسم اهل اسیر شدن نبود...

       سلام حاجی!

دیشب همه از تو گفتند.که به خدا توکل میکردی و خدا کفایتت میکرد.که چون برای خدا بودی خدا چشم و گوش و زبانت شده بود.که اگر حرفی میزدی همه میدانستند انجامش خواهی داد.که مصداق مرد خدا بودی...

کجایی مرد!دلم نگاهت را میخواهد.همان نگاه که...مواخذه ام کن مرد با نگاهت.بیا حاجی!داریم می میریم از بس کسی مواخذه مان نکرد.داریم می میریم از بس یادمان رفته سربازیم...

 

                                         سخت دلتنگ نگاه مواخذه گرت هستم !مرد مهربان.

                                              دعایمان کن که بندگی کنیم...

                                           اللهم وفقنا لما تحب و ترضی


نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 88/9/19 توسط بهارنارنج | نظر

بسم رب الحسین(علیه السلام)

همیشه این لحظه ها جزء سخت ترین لحظات زندگیم بودند.لحظه هایی که میخواستم به دوستی از دست دادن عزیزش رو تسلیت بگم...وحالا هم بحثم،مادرمهربونش رو از دست داده...

ببخشید .الان نوشتن برام از همه چیز سخت تره.

زهره ی خوبم!دعا میکنم خدا به قلب مهربون تو و خانواده ات صبر ببخشه ومادر بزرگوارت رو مهمون خوان گسترده ی مادر سادات قرار بده

اللهم وفقنا لما تحب و ترضی


نوشته شده در تاریخ دوشنبه 88/9/9 توسط بهارنارنج | نظر

بسم رب الحسین(علیه السلام)

یااسمع السامعین،یا ابصرالناظرین ویااسرع الحاسبین ویاارحم الراحمین،صل علی محمدوآل محمد...

عرفه است...روز وصل سفیر غریب عشق،مسلم...وما با چه رویی ازتو،بخواهیم بیایی حال آنکه در شناخت خودمان درمانده ایم...گاه از«مااهل کوفه نیستیم»دم میزنیم وگاه از کوفیان عافیت طلب تریم

بغض دارم ومیل باریدن...کاش قصه ی تاریخ دوباره تکرار نشود.کاش سفیر عشقت در میان ما احساس غربت نکند.کاش دوباره روزی نیاید که سفیرت با بغض بخواند:ای سید ما و مولای ما...

حسین میا به کوفه

                           کوفه وفا ندارد...

تامحرم راهی نمانده...باید برای کوفی نشدنمان دعا کنیم...

 

باید کم کم برای حرم آماده بشم.حرم خانم حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها) به صرف دعای عرفه...تشریف نمیارید؟

اللهم وفقنا لما تحب و ترضی

 


نوشته شده در تاریخ جمعه 88/9/6 توسط بهارنارنج | نظر
.: Weblog Themes By Blog Skin :.

اسلایدر

دانلود فیلم