سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بهارنارنج

سم رب الحسین(علیه السلام)

 

اَللَّهُمَّ إِنّا نَشْکُو إِلَیْکَ فَقْدَ نَبِیِّنا...

وَغَیْبَةَ وَلِیِّنا...

وَشِدَّةَ الزَّمانِ عَلَیْنا وَوُقُوعَ الفِتَنِ بِنا وَتَظاهُرَ الأَعْدآءِ عَلَیْنا وَکَثْرَةَ عَدُوِّنا وَقِلَّةَ عَدَدِنا...

اَللَّهُمَّ فَافَرُجْ ذلِکَ بِفَتْحٍ مِنْکَ تُعَجِّلُهُ وَنَصْرٍ مِنْکَ تُعِزُّهُ وَإِمامِ عَدْلٍ تُظْهِرُهُ إِلهَ الحَقِّ رَبِّ العالَمِینَ. دعای عصر غیبت-شیخ صدوق(ره)؛کمال الدین وتمام النعمه

پیامبر من!پدر من!

برداشت1:می گفت :کسی به غلامش نگوید بنده ی من.غلامی هم به صاحبش نگوید ارباب من.شما بگویید یاور من.غلام ها بگویند سرور من.چون همه بنده ی خدایند و فقط او رب است...

برداشت2:وقت نماز گریه اش می گرفت و بی حال می شد.به او گفتند:مگر خدا گذشته و آینده ات را نبخشید؟تو تضمین شده ای!گفت آیا شکرش را نگذارم؟سجده اش ترک نمی شد.هر وقت از خواب بیدار می شد یادش بود.وقتی بلند می شد جای سجده اش تر بود...

برداشت3:ساکت و آرام بود،پیش از بعثت هم.غار حرا عشقش بود.می خواست با خدا تنها باشد...

برداشت 4:هرچند عرقش خوشبو بود،اما عجیب اهل عطر بود.اگر از جایی عبور می کرد،قبل از اینکه ببینندش،می شناختندش...

برداشت5:عاطفه شدیدی نسبت به مومنان داشت،سراغ یارانش را زیاد می گرفت.تا سه روز اگر نمی دیدشان،نگران حالشان می شد.همین رفتارها،یارانش را دلباخته کرده بود...

برداشت6:رفاقت خاصی با بچه ها داشت.حتی تو کوچه ها باهاشان بازی هم می کرد.بعضی وقت ها دیگران فقط تماشا می کردند،انگار عارشان می آمد...

برداشت7:شقیق می گوید:شتر می چراندم که کاروانی شترانم را رم داد.کودک بودم هنوز.مردی در آن نزدیکی به کاروانیان گفت:شترانش را رم دادید،برشان گردانید.پرسیدم:این مهربان که بود؟گفتند:پیامبر است،محمد...

برداشت8:گوسفندی ذبح کردند و به چند سائل دادند.به پیامبر گفتند:جز شانه اش چیزی نمانده.فرمود:آنچه دادید مانده،جز شانه اش...

برداشت9:برای همسایه حرمت قائل بود.آنقدر که در جنگ تبوک گفت:هر کس همسایه اش را اذیت کرده با ما نیاید...

برداشت10:داشت وضو می گرفت که گربه ای کنارش ایستاد.دانست تشنه است،اول او را آب داد بعد وضو گرفت...

برداشت11:علی،سلمان،ابوذر،بلال،عمار...دوستان با صفایی داشت.اعتراض کردند که چرا آدم های این تیپی دور خودت جمع کرده ای؟فقیر و بی کس و کار.آنها را رها کن تا ما با تو باشیم.اما معیار دوستی اش اینها نبود.وحی آمد:کسانی را که صبح و شام خدا را می خوانند و جز به ذات پاک او نظر ندارند،از خود دور مکن...

برداشت12:زبانش به لعن و نفرین باز نشده بود.در مناجاتش می فرمود:خدایا راه را نشانشان بده،آنها نمی دانند...

برداشت13:خادمش می گفت:ده سال بود،نزدش بودم.احترامم را نگه می داشت.یادم نمی آیدیک بار تندی کرده باشد...

برداشت14:اهل مسواک و عطر و شانه زدن و پیراهن های سفید بود.تمیز بود و تمیزپوش...

                                                                                                                                          برداشت از کتاب پیامبر من نوشته هادی قطبی

...اینها قطراتی است از دریای زیبایی های زندگی پیامبر من،پدر من.

هر برداشت از زندگی اش حدی تعالاست از رعایت حقوق. حقوق بشر ،حقوق حیوانات،حق همسایه،حق خانواده و...

پی نوشت:دعا می کنم خدا توفیق نگاهت را به من بدهد خوب من،پیامبر من!

                                                                                                                                                     اللهم وفقنا لما تحب و ترضی

 


نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 91/6/23 توسط بهارنارنج | نظر

بسم رب الحسین(علیه السلام)

مصطفی از تو مودت خواست تو سیلی زدی

بی حیا! سیلی زدن اجر ذوی القربی نبود...


نوشته شده در تاریخ دوشنبه 91/2/4 توسط بهارنارنج | نظر

بسم رب الحسین(علیه السلام)

خدا رو شکر محرمتو دیدم دوباره آقاجون..........

بالای منبر نشسته و بود و می گفت:سائلی به در خانه ی اباعبدلله در مدینه رفت و طلب کمک کرد.حضرت به داخل خانه رفتند و پارچه ای را در وسط اتاق پهن کردند و خودشان مبلغی پول در آن گذاشتند و از زنان و فرزندانشان خواستند هر کس، هر چقدر که می تواند کمک کند.بعد حضرت پارچه را بستند و پشت در آمدند .دستشان را از لای در بیرون آوردند وپارچه را به مرد سائل دادند و از پشت در فرمودند:از تو خجالت زده ام که چیز قابل توجهی در خانه نداشتیم ولی...دوستت داریم.

و مرد سائل پشت در گریست و گفت:این دستهای کریم چگونه روزی درون خاک گذاشته می شود؟

و مرد سائل نمی دانست روزی می رسد که آن دستهای کریم،سه روز،روی خاک تفتیده ی کربلا...........ونمی دانست قصه ی ساربان و شب شام غریبان و انگشت و انگشتر را...............

 

پی نوشت:دست دلم را بگیرید آقاجانم

                                                                       اللهم وفقنا لما تحب و ترضی


نوشته شده در تاریخ سه شنبه 90/9/8 توسط بهارنارنج | نظر

بسم رب الحسین(علیه السلام)

 

خانم ِبانجابتِ شیرین تر ازعسل! 

خانم ِاستعاره وایهام در غزل!

 

خانم ماه!نبض زمین!حضرت گلاب!

خانم ِعشق ازنفست می شود مذاب!

 

حورای ماه طلعتِ پیشانی ات بلند!

ماه وستاره ها که به گردت نمی رسند!!

 

آیا وکیلم که شما راعروس آب!

درآورم به عقد نکاح ابوتراب؟!

.

.

.

شأن نزول آیه ی تطهیر!بی بدیل!

ازحوض چشم هات وضوکرده جبرئیل!

 

تفسیرخط به خط «اعطینا» نگاه تو!

 «ای من فدای شیوه ی چشم سیاه تو»!

 

«هردیده جای جلوه ی آن ماهپاره نیست

درکارخیرحاجت هیچ استخاره نیست»

 

آیا وکیلم که شما راعروس آب!

درآورم به عقد نکاح ابوتراب؟!

.

.

.

 

«یک جلدآیه آیه ی قرآن...تو سوره ایی»

یک آیه از تو را که تلاوت کند علی-

 

قرآن به اعجاز« تو» تعظیم می کند

با خوشه هاش اوج تو رامی کند رصد

 

یک شاخه ی نبات...تو قند مکرری

شهد وشکرریخته در قالب پری

 

مهریه ی تو قطره ی اشک فرشته ها

با شبنم نشسته به پیشانی خدا

 

حالا وکیلم که شما را عروس آب!

درآورم به عقد نکاح ابوتراب؟!...

 

                                                    اللهم وفقنا لما تحب و ترضی


نوشته شده در تاریخ شنبه 90/8/7 توسط بهارنارنج | نظر

 بسم رب الحسین(علیه السلام)


مریض آمده اما، شفا نمی‌خواهد
قسم به جان شما، جز شما نمی‌خواهد 

برای پیش تو بودن، بهانه‌ای کافی‌ست
بهشت لطف کریمان، بها نمی‌خواهد

دلیل ناله‌ی من، یک نگاه محبوب است
وگرنه درد غلامان، دوا نمی‌خواهد

فقیر آمدم و دلشکسته پرسیدم:
"
مگر که شاه خراسان گدا نمی‌خواهد؟"...

دلم به عشق، تو تا آسمان هشتم رفت
نماز در حَرَمت، «اهدنا» نمی‌خواهد

همین قدر که غباری بر آستان باشد
رواست حاجت عاشق، دعا نمی‌خواهد

تو آشنای خدایی، کدام رهگذری
در این جهان غریب، آشنا نمی‌خواهد؟

ببین به گوشه‌ی صحنت پناه آوردم
مگر کبوتر آواره، جا نمی‌خواهد؟

به حکم آنکه «علیک الرفیق، ثم طریق»
دلم بدون رضا (ع)، کربلا نمی‌خواهد

خدا مرا به طواف تو مبتلا کرده‌ست
طواف کعبه بخواهم، خدا نمی‌خواهد

نگفته است، حیا کرده شاعرت آقا
نگفته است، نه اینکه عبا نمی‌خواهد

قاسم صرافان

پی نوشت:عجیب هوایی تانم.عجیب!

                      این روزها که مدام همه ی شبکه ها حرم را نشان می دهند،فقط شما میدانید در دل من چه می گذرد از دلتنگی برای شما،برای بانو...

                                                              اللهم وفقنا لما تحب و ترضی


نوشته شده در تاریخ شنبه 90/7/16 توسط بهارنارنج | نظر
<      1   2   3   4   5   >>   >
.: Weblog Themes By Blog Skin :.

اسلایدر

دانلود فیلم