سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بهارنارنج

بسم رب الحسین(علیه السلام)

 

...آخر صف ایستاده ای و محو حرکات دست شاطری.که صدایی آشنا هواست را پرت نه،جمع میکند.

چشم میگردانی که ببینی صدا از کجاست.پچ پچ ها خاموش شده .انگار صدا برای همه آشنا بوده.

اندکی سکوت ...ودوباره همان نغمه ی آشنا.نگاه ها به سمت شاطر بر میگردد. زیر لب زمزمه

میکند .گوش تیزمیکنی که بشنوی.صدا مفهوم میشود وتو نمیدانی چرا بغض میکنی.

مظلوم حسین جانم، مظلوم حسین جان...

نان به دست از نانوایی برمیگردی وفکر میکنی .صدای پیرمردنان خشکی به گوش میرسد

انگار میان هر صدا زدنش مکثی هست .زیر لب چیزی میگوید.با خود فکر

 میکنی شاید چیزی میخواهد،کمکی، درخواستی...قدم آرام میکنی که به

تو برسد.صدای آرامش را میشنوی و این بار میدانی چرا بغض میکنی

ای با وفا اباالفضل،ای با وفا اباالفضل...

وتو نمیدانی به این قبیله ی عاشق چه بگویی...

باز این چه شورش است که در خلق عالم است

باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است...

                                                         اللهم وفقنا لما تحب و ترضی

 


نوشته شده در تاریخ شنبه 88/9/28 توسط بهارنارنج | نظر
.: Weblog Themes By Blog Skin :.

اسلایدر

دانلود فیلم